دانشجوی ترم صفری

همیشه میگن بهتره تلاش کنی حتی اگه تلاشت به ثمر نرسه و یه تجربه ی تلخ بشه تا اینکه یه گوشه بشینیو تو حسرتش بسوزی ولی  یه نکته خیلی مهم وجود داره اینکه اون چیزی که میخای واسش سنگ تموم بزاری چیه قبل از اینکه تمام انرژی و وقت و و غرورتو میخای سر یه چیز بزاری ببین واقعا اونقدر ارزشش رو داره که حتی اگه یه تجربه بد بود بازم پشیمون نشی 

یه کلاسی میرفتم چن ماه پیش  یه نفر تو کلاس بود

به نظرم واقعا واقعا خوش قیافه بود .

امروز توی واحد فک کردم  یکی شبیه به همونو دیدم  تقریبا یه ماه بود ندیده بودمش ولی گفتم نه بابا این قیافش خیلی سادس و اون یه چیز دیگس کمی که خیره شدم فهمیدم نه خودش بود ‌‌‌‌????

بعد فهمیدم طی زمان اون چیزایی که یه موقعی برامون خفن و باحال و دست نیافتنی بودن بعدش برامون عادی میشه واس همین هر وقت میخایم تصمیم بگیریم باید یاد بگیریم حالات هیجانی عجیب غریب مونو سرکوب کنیم 

یکی از آشناهامون 15سالشه جدا از اینکه یه دوست پسر داره چن تا رو داره جایگزینی کلیم داداشی داره تازه لایوووو میگیره منی که کل فالورام تو اینستا هم دخترن من لایو نمیگیرم???????????? 

حالا ما بیرون میریم بهمون تیکه بندازن یا باهامون حرف بزنن فقط به هم نگا میکنیم کاملا هنگ میکنیم که چی بگیم اصلا???? 

تازه خوبه من دانشگاه رفتم اون اشنامون و دوستاش دانشگاه برن چیکار میکنن ????????????

 

 

تموم شد تموم شد خدایا شکرت تموم شد .

باورم نمیشه قبول شدم رفت???????????? 

راحت میرم پی زندگیم 

مرسی خداجونم مرسی اصلا نمیدونم چی بگم یه نفس عمیقققققق 

وقتی به اون چیزی که میخای برسی اصلا دیگه سختیایی که این همه وقت داشتی از بین میره و شکستای قبلی خیلی خیلی کوچیک میشن و کم کم ناپدید و تنها چیزی که به چشم میاد برنده شدنه

اون طرح خوابو باید دوباره اجرا کنم مثل اینکه باید بخوابی باید بخوابی باید بخوابی باید بخوابی باید بخوابی دندونم درد گرفت لعنت???? باید بخوابی بایدبخوابی بایدبخوابی بایدبخوابی باید بخوابی باید بخوابی باید بخوابی باید بخوابی باید بخوابی باید بخوابی باید بخوابی باید بخوابی بخوابببب بکپ بمیر بخواب بخواب بخواب بخواب

خب از دیشب بگم براتون که من شب به بابا گیر سه پیچ دادم که بره از مغازه فانوس ساندویچ بگیره هی نمیرفت یهو مامان گفت منم میام منم که عشق بیرون گفتم بیاین اصلا با هم بریم خلاصه چارتایی با هم از خیابونا و کوچه های خلوتتت با هم رفتیم و اومدیم کوچه هایی که واقعا ادم تو تنهایی خوف میکنه ولی با خانواده عین شاخا گوشیو گذاشتم تو جیبم با صدای بلند آهنگ گذاشتم ⁦☺️⁩شبم علی یه کلیپ نشون دادم مال مسابقه شام ایرانی بود که شرکت کننده هاش حامد اهنگیو و جواد هاشمی و علی

یه فراخوان میخوام شرکت کنم که باید حداقل پنج تا اثر تصویرسازی بفرستیم تقریبا آماده کردم و دارم بیشترش میکنم اگه پذیرفته بشم احتمالا کارگاهاش حضوریه و باید برم تهران شهری که یکم زیادی بزرگه و گنگ و کمی ترسناک برای یه نفره رفتن بهش ???????? کارگاش از بیست و شش شهریور آغاز میشه حالا میگم کلا هنوز باید ببینم قبول میشم یا نه ولی اگه قبول بشم احتمالا یه تجربه هیجان انگیز ترسناک و عجیب رو محتمل میشم. تنهایی مشهد رفتم ولی تهران خیلییی بزرگه خیلی????????????

فردا امتحان مدنی داریم با این اوضاع مزخرف سایت داغون واقعا انتظار دارن من مثل بچه ی گل بشینم خونه امتحان بدم نخیررر با رفقا جمع میشیم ازمون میدیم با کتاب و قانون و جزوه بعلهههه امیدوارم موفقیت آمیز باشه اصلا دوستیههههه رفافتهههه????????